در «نیایش» و «دعا» چون ارتباط روانی انسان با مرکز ومبدأ آفرینش است، باید روح دارای «شادابی» و «پذیرش» باشد.
یعنی اگر بین روان آدمی و نیایش، تناسب وجود داشته باشد، نیایش جایگاه شایسته خود را خواهد داشت.
آنگاه در جان آدمی أثر میگذارد،
درمان میبخشد،
روح را دگرگون میسازد.
شگفت آور آنکه در چهارده قرن قبل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به ارتباط عمیق روانشناسی و نیایش توجّه داشته و به روانشناسی نیایش، اشاره فرمود که:
إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَی النَّوَافِلِ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَی الْفَرَائِضِ.
(دلها را روی آوردن و نشاط، و پُشت کردن و فراری است، پس آنگاه که نشاط دارند آن را بر انجام مستحبّات وا دارید، و آنگاه که پُشت کرده بینشاط است، به انجام واجبات قناعت کنید.) [1] .
پی نوشت ها:
[1] حکمت 312 نهجالبلاغه معجم المفهرس محمد دشتی، که اسناد آن به این شرح است:
1- عقد الفرید ج 6 ص 279: ابن عبد ربه مالکی (متوفای 328ه)
2- اصول کافی ج1 ص48 ح1: کلینی (متوفای 328 ه)
3- دستور معالم الحکم ص 23: قاضی قضاعی (متوفای 454 ه)
4- ربیع الابرار ج1 ص23 ب1: زمخشری معتزلی (متوفای 538 ه)
5- نهایة الارب ج 8 ص 181: نویری شافعی (متوفای 732 ه)
6- روضة الواعظین ص 414: ابن فتّال نیشابوری (متوفای 508ه)
7- غرر الحکم ص 113 : ج 2 ص 544: آمدی (متوفای 588 ه)
8- الحکمة الخالدة ص 112: ابن مسکویه (متوفای 421 ه).